به گزارش مشرق، بارها برایتان اتفاق افتادهاست که در جمعی نشستهاید، و شخصی بیاندازه واضح و تابلو دروغ بگوید! در این زمان احساسی که نسبت به آن داشتهاید چه بوده؟ به احتمال زیاد ذهنتان در درستی حرف آن شخص بوق هشدار زدهاست و پیش خود گفتهاید: :«عجب دروغگویی است!» اما این هشدار ذهن در فیکنیوز به این سادگی نیست. چراکه دروغپراکنی رسانهها خیلی واضح و مشخص نیست. ابتدائاً با ذکر چند مثال ساده، این مسئله را برایتان شرح میدهیم. سپس به معمای تاثیرگذاری فیک نیوز بر روی مخاطب میپردازیم.
بین حقیقت (FACT) و خلاف واقعیت (FAKE) تفاوتها میلی متری است.
از دروغپراکنی آشکار تا اخبار فیک پنهان!
فرض کنید جملات زیر در چند گزارش خبری مختلف، پیرامون «عملیات کربلای ۴» آمدهاست.
گزارش اول: « ... با اینکه فرماندهان ایرانی میدانستند که عملیاتشان لو رفته است اما با اصرارهای «ناپلئون بناپارت» دستور اجرای عملیات صادر شد.»
گزارش دوم: « ... هرچند عملیات حمله ایران به عراق لو رفته بود اما «رونالد ریگان» دستور داد که این عملیات بعنوان یک عملیات فریب اجرا شود.»
گزارش سوم: « ... در آن جلسه علی رغم مخالفتهای فرماندهان برای شروع عملیات، «محسن رضایی» طی فرمانی شروع این عملیات را کلید زد.»
گزارش چهارم: « ... در جلسه مذکور میان فرماندهان جنگ و تصمیمگیران سیاسی کشور، تصمیم گرفتند که این عملیات، علی رغم لو رفتنش محقق شود و نهایتاً فرماندهی اجرای عملیات را محسن رضایی به عهده گرفت.»
اگر خوب هم دقت نکنید، میتوانید بر سر دروغ بودن مطلب گزارش اول و دوم قسم بخورید! چرا که مرگ ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۲۱ میلادی و شروع جنگ تحمیلی در ۱۹۸۰ میباشد. بنابراین انسانی که هنوز درکی از تاریخ برایش ماندهاست، گزارش اول را باور نمیکند. در گزارش دوم نیز ممکن نیست دستور ریگان به فرماندهان ایرانی و انجام آن توسط فرماندهان را باور کنیم!
اما در دو گزارش نهایی تشخیص درستی مطالب دشوار است. تقریباً همه ما میدانیم که در جنگ تحمیلی فرمانده کل سپاه، سرلشگر محسن رضایی بودهاست. از طرفی باز میدانیم که یکی از تصمیمسازان عملیات کربلای ۴ خود او بودهاست. بنابراین اینکه دو مطلب آخر حاوی مطالب فیک و خلاف واقع باشد زیاد است. با توجه به گزارش خبری "ماجرایی که پای حاجقاسم را به تلویزیون باز کرد/ «کربلای ۴» از شکست تا فریب دشمن!" میبینیم که گزارش چهارم فیک بوده درحالیکه گزارش پنجم به واقعیت نزدیکتر است. دیدید که تشخیص این مطلب تنها با گزارش یک فرد آگاه نظامی چون حاج قاسم ساده میشود.
تشخیص فیکنیوزها مشکل است
فیکنیوزها معمولاً از نوع گزارش چهارم میباشند. هیچ رسانهی عاقلی برای دروغپراکنی، واضح و روشن خلاف نمیگوید، همچنین در مورد مطالبی که خیلی از مردم در آن زمینه آگاه هستند، شایعه سازی نمیکند. برای همین است که به فیک نیوز، اخبار جعلی پنهان میگوییم.
اما نحوه تاثیرگذاری فیک نیوز چگونه است؟ در ادامه با بررسی ماجرای سراوان به این مطلب میپردازیم.
سراوان و نقش فیکنیوزها در افکار عمومی
گزارشهای به دست رسیده حاکی از آن است که شلیکهای اولیه از داخل کشور پاکستان بودهاست. در ابتدای امر نیز با اینکه سوختبران بصورت غیرمجاز میخواستند از مرز عبور کنند اما طی مذاکراتی با مرزبانان بنا شد هموطنان ما وارد مرز شوند. اما در این بین شلیک پاکستانیها بهعلت تجمع کولبران و سوء استفاده برخی از آنان این مسئله به یک درگیری انجامید.
از طرف دیگر گروهی با نام جیش العدل نیز بر هیجانات و شدت این درگیریها افزودند. به گونهای که پس از اینکه معتمدین محله توسط مرزبانان به پراکندگی جمعیت راضی شدند، فردای آن روز دوباره به پاسگاه حمله شد. اما در این بین افرادی که هیچ اطلاعی از این ماجرا نداشتند و حتی به منبعی رسمی و یا سندی معتبر اشاره نکردند، خواسته یا ناخواسته دست به شایعه پراکنی زدند.
موارد زیر را ببینید:
در «رادیو فردا» عکسی از افراد کشته شده توسط سپاه منتشر شدهاست. اما با کمک خبرنگاران واحد صدای بلوچ، کاشف به عمل آمد که برخی از این عکسها مربوط به افرادی هستند که نه زخمی شدند و نه مجروح. برخی دیگر از این عکسها هم مربوط به افرادی هستند که در گذشته فوت کردهاند. ویدئوی زیر را ببینید.
همچنین در فضای مجازی عکسی رد و بدل شد مبنی بر اینکه مادری فرزند سوختبر خود را که توسط سپاه پاسداران کشته شدهاست را در آغوش گرفته است. در صورتیکه این عکس تقریباً ۴ سال پیش گرفته شدهاست آن هم نه در سیستان یا حتی پاکستان، بلکه افغانستان.
این تصویر مبنی بر کشته شدن هموطن ما توسط مرزبانان است
اما این تصویر ۴ سال پیش در کشور افغانستان منتشر شده است.
این تصویر ۴ سال پیش در افغانستان گرفته شده است
نکته مهمی که با بررسی ماجرای سراوان تلاش شد مورد بررسی قرار گیرد این است که در شبکههای اجتماعی کاربران هر لحظه با اخبار غلطی مواجه میشوند که لابهلای دیگر اخبار پنهان میشوند. حتی کاربران حرفهایتر نیز به سادگی در دام این دست اخبار میافتند؛ که دو علت اصلی دارد:
دلیل اول «تشنه خبر بودن مخاطب» است. هرگاه حادثهای اتفاق بیافتد و پشت بند آن، عملیات ترندسازی هم باشد، مخاطبان تشنه یک روایت منسجم و منطقی از واقعه میشوند. بنابراین هرکس بتواند روایتی جذاب ارائه دهد واخباری را ذیل روایت منتشر کند، برنده است!
دلیل دوم «جهل افراد نسبت به وقایع» است. هرچه مخاطبان رسانهها نسبت به اخبار ترفندهای خبرسازی ناآگاه یاشند، دست رسانه برای دروغپراکنی بازتر میشود. برای همین داشتن سواد رسانهای و آشنایی با ترفندهای رسانهای فیک نیوز ضرورت دارد.